تو کودکی موندم چه زود گذشت یادش بخیر.....

دلم برای آن روزها تنگ است
برای روزهای رنگ و ترانه و لبخند
برای بادبادک هایم
که نمی دانم کجا و چه هنگام
از دستانم رها شد
و همه رویاهایم را با خود برد
من را اسیر زمین کرد
و تبعید من از آن روز آغاز شد…
بادبادک های من، دوباره بازگردید
و مرا با خود ببرید
می خواهم با شما همسفر شوم
دلم برای بادبادک ها تنگ است…

زمان می رود ، شما می گویید ، آه نه! افسوس که زمان می ماند و این ما هستیم که می رویم.
دیدگاه ها (۰)

الهی عجب خوابی رفته ...

شب رغائب دیدار پدر مادرم .....

چه زیبا.....

ای قاصدک کجا میری.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط